من اغاز فصل طلایی ام

من تکرار مکرر فصل تابستانم

من دختر خورشیدم

من نیلوفری هستم که با بوسه ی خورشید

از قلب مرداب

بیرون می اید

من شروعی دوباره ام

به شکوه شکوفه ی کوچک و سپید الو

در اغاز بهار

میدانم

ایمان دارم

زمستان که کوچ کند

جوانه خواهم زد