بین بودن ها نبودن هایم تفاوتی نیست . متفاوت تویی. که از

بودنم نبود می سازی و از نبودنم بود و همه ی اینها برای این

است که من هر روز صبح که از خواب بیدار می شوم یک سیب گاز می زنم و تو می پرسی:

- چرا تو انقدر سیب دوست داری؟

من اعتیادم به سیب از دست نمی رود و تو اعتیادت به بود و

نبودم.چه تفاوتی دارد سیب گاز بزنم یا نزنم , باشم یا نباشم.

یکی قرار است به گاز زدن سیب من فکر کند و من به بودو

نبود. بالاخره زندگی هم تصمیم اش را می گیرد. چاره ای جز

این ندارد.

پس چه بهتر که تصمیم ها زودتر گرفته شوند.

حسن شیردل