تو به بنبست نرسیدی

من ته بنبستم

با خودت لج می کنی و

می ری و می ترسم 

دنبال راه فراری

مثل من از اینجا

تو می گی فایده نداره

من می گم تا فردا

من اگه خسته نمی شم

راه و پیدا کردم

توبی تاریکی حرفات

پی تو می گردم

من اگه چیزی نمی گم

تو دلم فریاده

غصه کم کم جون می گیره

تو دلت اباده ؟!

من نمی خوام تو بسازی

خونه ی رویامو

امه باز به پات میریزم

همه ی دنیامو

خب خبر نداری اما

تو خوده رویامی

نمی خواد چیزی بسازی

تو خوده ابادی !

تو اصلا خسته شدی می خوای بیری

هر چی که بود

تو و جون عاشقی نگو که وابسته نبود !

از العان تا اخرش اخر جاده می شینم

یا به رویام میرسم

رها میشم

یا می میرما

ضحی دی 1389